روزنوشته های علیرضا نامی

دلنوشته های روزانه زندگی در سیاره زمین

روزنوشته های علیرضا نامی

دلنوشته های روزانه زندگی در سیاره زمین

روزنوشته های علیرضا نامی

هر روز مطالب مفیدی را ما هرکدام می خوانیم که یا می خوانیم و با کسی به اشتراک نمی گذاریم -


یا می خوانیم و با همکاران و اعضای خانواده به اشتراک می گذاریم -

یا می خوانیم و در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذاریم و در نهایت ترجیح می دهیم که خودمان دستی به قلم برده و بنویسیم و تحلیل کنیم و مطلب را با رعایت کپی رایت منتشر کنیم.

آن دسته آخر ، منم !


یادم نرود :

قلم توتم من است.....

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۵ شهریور ۹۹، ۱۱:۱۰ - گلی یاس
    :)
  • ۲۱ مرداد ۹۹، ۱۹:۱۰ - گلی یاس
    👌🏻
  • ۱۹ تیر ۹۹، ۱۰:۴۸ - گلی یاس
    :)

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «CANVAS» ثبت شده است

مقدمه

در سال های اخیر اصطلاحاتی تحت عناوین طرح کسب و کار یا بیزینس پلن (Business plan) و مدل کسب و کار یا بیزینس مدل (Business model) در میان سازمان‌ها و به خصوص استارت آپ‌ها بسیار رایج شده است؛ اصطلاح مدل کسب و کار (Business Model) در ادبیات مدیریت یک اصطلاح نسبتاً جدید -با قدمتی نزدیک به دو دهه – محسوب می‌شود؛ در حالی که بحث طرح کسب و کار (Business Plan) دقیقاً با همین نام، در حدود دو قرن قدمت دارد؛ در این مطلب به مدل کسب و کار پرداخته خواهد شد؛

 

تفاوت طرح کسب و کار و مدل کسب و کار

آنچه ما امروز به عنوان طرح تجاری (یا طرح کسب و کار یا بیزینس پلن) می‌شناسیم، پس از انقلاب صنعتی و در اثر تقاضا (در واقع: فشارِ) بانک‌ها به وجود آمد.

بانک‌ها به عنوان نهادهایی که می‌توانستند سرمایه‌ی مورد نیاز کسب و کارها و صنایع را (در قالب وام یا مشارکت) در اختیار آن‌ها قرار دهند، انتظار داشتند مدیران یا مالکان کسب و کارها، اسناد و گزارش‌ها و مستنداتی ارائه دهند که اثبات کند فعالیت آن‌ها سودآور است و بازگشت سرمایه‌ی مناسب خواهد داشت.

این اسناد، ابتدا در حد برآورد جریان مالی و نیازهای مواد اولیه و حقوق مورد نیاز برای کارگران بود، اما به تدریج کامل‌تر شد و به شکل طرح تجاری یا طرح کسب و کار یا Business Plan  که امروز می‌شناسیم، درآمد.

طرح توجیهی

بخش عمده‌ای از آنچه ما در قرن نوزدهم و بیستم به عنوان صنعت مشاهده می‌کنیم، به تولید کالا مربوط است. حتی عرضه‌ی خدمات هم شکلی بسیار مکانیکی داشت؛

طبیعتاً طرح تجاری هم، معمولاً به شکلی کاملاً مکانیکی و با چارچوبی نسبتاً سنتی تنظیم می‌شد و سرمایه‌گذار، چه به عنوان فرد و چه به عنوان یک نهاد رسمی مثل بانک، بر اساس سؤالات پایین و سؤالات مشابه دیگر، در مورد مشارکت کردن یا مشارکت نکردن و نیز چارچوب مشارکت تصمیم می‌گرفت:

  • چقدر سرمایه‌گذاری لازم است؟
  • تزریق سرمایه باید در چه مقاطعی انجام شود؟
  • چه نوع زمین یا کارگاه یا کارخانه‌ای لازم است؟
  • به چند نفر نیروی انسانی با چه تخصص‌هایی نیاز داریم؟
  • قیمت تمام شده چقدر خواهد بود؟
  • حاشیه‌ی سود چگونه است؟
  • در نهایت، بازگشت سرمایه به چه شکلی خواهد بود؟
  • علیرضا نامی