پنج روند مدیریت دانش در سال 2020
روند و تحلیل روند چیست؟
سال گذشته افتخار داشتم تا در کلاس “آینده پژوهی” دکتر سعید خزایی حضور داشته باشم و با کلام شیوا و دل نشین این ایشان با مفاهیم آینده پژوهشی آشنا شوم. تکنیک های متنوعی برای این مفهوم نوین مدیریتی در دنیا وجود دارد که یکی از این روشها تحلیل روند است. روند عبارت است از تغییرات منظم، مستمر و یا دورهای در پدیدهها در طول یک بازه زمانی. این تغییرات ممکن است به شکل کیفی یا کمی باشد. روندها یا همان “تغییرات منظم در دادهها یا پدیدهها در خلال زمان” بر پیوستگی تاریخی و زمانی تأکید دارند و از گذشته آغاز شده و تا آینده ادامه دارند. تحلیل روند مطالعه یک روند مشخص به منظور کشف ماهیت، علتهای بروز، سرعت توسعه و پیامدهای بالقوه آن است. تحلیل روندها باید بسیار دقیق باشد، زیرا یک روند مشخص میتواند تأثیرات بسیار متفاوتی بر ابعاد گوناگون زندگی ما داشته باشد که شاید بسیاری از این تأثیرات در نگاه اول قابل کشف نباشد. کورنیش تحلیل روند را این گونه توصیف میکند: «بررسی یک روند به منظور کشف ماهیت، علتهای بروز، سرعت توسعه و پیامدهای بالقوه آن».
بررسی روندهای مدیریت دانش نیز برای ما که در این زمینه فعالیت میکنیم امری گریز ناپذیر است. به همین دلیل مقالات مختلفی را که در چند ماه اخیر پیرامون روندهای مدیریت دانش در سال 2020 منتشر شده بود را بررسی و نکات جالب توجهی از آن استخراج کردم. آقای زک وال، متخصص استراتژی مدیریت دانش و اطلاعات در یکی از آخرین مطالب خود به موضوع روندهای مدیریت دانش در سال 2020 پرداخته بود که در ادامه چکیده ای از آن را با شما اشتراک میگذارم.
5 روند مدیریت دانش در سال 2020
رشته مدیریت دانش به سرعت در حال تکامل است و رشتههای جدیدی از جمله فناوریهای معنایی و هوش مصنوعی نیز در سالهای اخیر به کمک مدیریت دانش آمده اند تا سرعت این رشد بیشتر شود. بر اساس تجربه ما به عنوان یک شرکت مشاوره مدیریت دانش در سطح جهان، 5 روند مهم مدیریت دانش در سال 2020 عبارتند از:
- ایجاد ارزش افروده شفاف در تلاشهای مدیریت دانش
- درک روشنی از ارتباط مدیریت دانش و هوش مصنوعی
- پذیرش و شناخت نقش توانمند فناوری در مدیریت دانش
- درک بهتر اکوسیستم دانش
- ایجاد ساختار رسمی مدیریت دانش به عنوان یک عامل مهم موفقیت
در ادامه به بررسی هر یک از این 5 روند میپردازیم:
ایجاد ارزش افروده شفاف در تلاشهای مدیریت دانش
یکی از مهمترین دغدغههای فعالان مدیریت دانش، ایجاد ارزش افزوده از پیادهسازی مدیریت دانش است. پیادهسازی درست ابزارها و تکنیکهای مدیریت دانش به طور قابل ملاحظهای منجر به بهبود بهرهوری، بهبود رضایت مشتریان و کارکنان و افزایش درآمدهای سازمان میشود. هر پروژه مدیریت دانش باید با نشان دادن این موارد موجودیت خود را توجیه کند. تلاشهای صحیح مدیریت دانش به سازمانها کمک میکند تا در بدترین زمانها چابکتر و مؤثرتر عمل کنند. محاسبه نرخ بازگشت سرمایه مدیریت دانش و انتشار آن در سطوح مختلف سازمان میتواند موجب تداوک اقدامات مدیریت دانش و خلق ارزش پایدار شود.
درک روشنی از ارتباط مدیریت دانش و هوش مصنوعی
یکی از این مزایای ملموس تجاری برای مدیریت دانش این است که پایه و اساس هوش مصنوعی را در یک سازمان ایجاد کند. فعالیتهای بنیادی مدیریت دانش مانند طبقهبندی حوزههای دانش، کسب دانش پنهان کارکنان، استخراج دانش از داده و غیره از جمله مواردی هستند که می توان با هوش مصنوعی دستیابی به آنها را افزایش داد. استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی در راستای اهداف مدیریت دانشی سازمان نقش بسزایی در موقیت مدیریت دانش خواهد داشت.
پذیرش و شناخت نقش توانمند فناوری در مدیریت دانش
مدیریت دانش ترکیبی از مهارتهای “نرم” و “سخت” است و بهترین تلاش مدیریت دانش هر دو بخش را با هم دارد. به بیان دیگر نرمافزارهای مدیریت دانش به تنهایی نمیتوانند منجر به موفقیت فرایند مدیریت دانش در سازمان شوند، اما عدوم وجود آنها نیز چالشهای فراوانی را به همراه دارد. مدیریت دانش خوب، ترکیبی از دانش پنهان، محتوای بدون ساختار و دادههای ساخت یافته است که باید از فناوریهای امروزی برای ثبت، به اشتراک گذاری و یکپارچهسازی آن استفاده کرد.
درک بهتر اکوسیستم دانش
امروزه بالغترین سازمانها قادر به ادغام، ارائه، یافتن، کشف و ایجاد ارتباط میان همه انواع مختلف محتوا هستند. به بیان دیگر مرز بین داده، اطلاعات و دانش کم رنگتر از قبل شده و سازمانهایی موفق خواهند بود که از تمامی اجزای اکو سیستم دانش در راستای ماموریت خود استفاده کرده و دانش خود را در طولانی مدت توسعه دهند. سازمان با بلوغ مدیریت دانش بالا هر آنچه را که در اختیار دارد، استفاده می کند و تلاش می کند تا دانش سازمانی به راحتی و در اختیار کارکنان قرار گیرد.
ایجاد ساختار رسمی مدیریت دانش به عنوان یک عامل مهم موفقیت
دو دهه پیش که مدیریت دانش به تازگی وارد سازمانها شده بود ساختار نظاممندی برای تخصیص نقشها و وظایف مدیریت دانش به افراد وجود نداشت. کارکنان علاقهمند در ردههای مختلف کاری نقشها را بر عهده میگرفتند و به اجرای ابزارها و تکنیکهای مدیریت دانش می پرداختند.. اما امروزه خوشبختانه شاهد این روند هستیم که سازمانها بیشتر به سمت ایجاد ساختاری کارآمد برای مدیریت دانش حرکت میکنند. شناخت ارزشهای مدیریت دانش در بهبود کسب و کار و نقش مهم آن در هوش مصنوعی موجب شد تا در ساختار سازمانی، واحدی با عنوان مدیریت دانش ایجاد شده و رسمیت پیدا کند. هدف از ایجاد این واحد طراحی، آموزش و مربیگری تلاشهای مدریت دانش در سازمان است که کمک بزرگی به موفقیت میکند.