مدلهای درآمدی معروف مارکتپلیس (Marketplace)
مارکتپلیسها به عنوان یکی از معروفترین مدلهای کسبوکارهای دیجیتال در بخش محسوسی از زندگی روزمره مردم جهان حضور دارند. این پلتفرمها از آمازون و اوبر گرفته تا اسنپ و دیجی کالا در ایران از پراستفادهترین کسبوکارهای دیجیتال دنیا هستند.
در بررسیهایی که انجام دادیم هفت مدل درآمدی کمیسیون، هزینه عضویت، هزینه حضور در لیست، هزینه پیشنهاد، فریمیوم، تمایز در نمایش و تبلیغات پراستفادهترین مدلهای درآمدی مارکتپلیسها بودند. لزومی به استفاده تنها فقط از یک مدل درآمدی نیست و کسبوکاری همچون پونیشا در ایران همزمان حداقل از ۴ مدل درآمدی استفاده میکند.
نمایی کلی از مدلهای درآمدی استفاده شده در کسبوکارهای مارکتپلیسی ایرانی را میتوانید در این جدول مشاهده کنید:
*توجه: با تماس کافهبازار متوجه شدیم که کافه بازار خدمت تمایز در نمایش را ارائه نمیدهد و در اینفوگرافیک تهیه شده توسط شتابدهنده هاب اشتباه رخ داده است.
در این مطلب برای نمونه توضیحات بخش «کمیسیون» از مدلهای درآمدی همین گزارش را میتوانید مطالعه کنید:
کمیسیون، معروفترین مدل درآمدی مارکتپلیسها
در این مدل درآمدی با انجام هر تراکنش موفق، مبلغی از هر تراکنش به ارائه کننده مارکتپلیس تعلق می گیرد. به عنوان مثال در اسنپ، بخشی از مبلغی که توسط مسافر به راننده پرداخت میشود، به اسنپ تعلق دارد.
کمیسیون میتواند مبلغی ثابت باشد، مثلا هزار تومان برای هر تراکنش (چه تراکنش میلیون تومانی باشد و چه ۱۰هزار تومانی) و هم درصدی، مثلا دو درصد از هر تراکنش. اسنپ، Uber ،Ebay و Airbnb از این مدل استفاده میکنند.
مدل درآمدی کمیسیون، هم برای فروشندگان بسیار جذاب است (چون برای ورود به مارکتپلیس لازم نیست هزینهای پرداخت کنند و تنها زمانی مبلغی را پرداخت خواهند کرد که خود درآمدی کسب کرده باشند) و هم برای مارکتپلیس (چون مارکتپلیس برای همیشه سهمی از کل تراکنشهای انجام شده را به عنوان درآمد کسب خواهد کرد.)
از مهمترین چالشهای این مدل، امکان حذف مارکتپلیس از چرخهی پرداخت پلتفرم است. فرض کنید شما مارکتپلیسی هستید که تعمیرکاران لوازم خانه را به بقیه معرفی میکنید. مخاطب شما اگر از تعمیرکاری که از طریق شما پیدا کرد راضی بود، شمارهی تعمیرکار را میگیرد و دفعات بعدی که لازم شد به طور مستقیم با وی ارتباط میگیرد. و چون تراکنش در سایت شما رخ نمیدهد، شما نمیفهمید و نمیتوانید کمیسیون دریافت کنید.
چالش حد بهینهی کمیسیون هم چالش مهمی است. آیا کمیسیون برای همه باید به یک مقدار باشد؟ کمیسیون باید چه میزان باشد که نه قیمتها را خیلی بالا ببرد که مشتریها ناراضی شوند و ارزش رقابتی از بین برود، و نه آن حدی پایین باشد که سوددهی پلتفرم کم شود؟
در بعضی از مارکت پلیسها هم امکان پیادهسازی مدل کمیسیون سختتر است. به عنوان مثال در بحث خریدوفروشهای بزرگ (مثل خانه و ماشین) یا زمانی که تعیین هزینه پیچیده و دارای متغیرهای زیاد باشد (مثل اغلب خدمات B2B) و یا وقتی برنامههای پیشنهادی بسیار متنوع است(برای مثال بازار سنتی تبلیغات همچون پکیجهای بیلبوردها، روزنامهها و مجلات و صداوسیما) در این دسته قرار میگیرند.
مثالهایی از کمیسیونهای بعضی از پلتفرمهای مطرح (بر مبنای اطلاعات اعلامی کسبوکارها در مرداد ۱۳۹۷):